قطعه 19

شعر ها و یادداشت های علی باقری اصل

قطعه 19

شعر ها و یادداشت های علی باقری اصل

قطعه 19

شعر ها و یادداشت های علی باقری اصل
شاعر، روزنامه نگار، کارشناس ارشد حقوق بین الملل
حرفی از عاشقی نمی داند
شاعری که حقوق می خواند
شاعران غریب ترین مردم زمانه خویشند که تنها پناهشان سایه بانی است که از شعر ها وترانه هایشان درست می کنند

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۳۸ مطلب با موضوع «رباعی» ثبت شده است

لب تشنه از این سراب بر می گردد

با وحشت و اضطراب بر می گردد

هر روز به خنده رفته تا آزادی

شب خسته به انقلاب بر می گردد


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۷:۵۶

از دایره نزاع خارج کردند

بی گفتن یک وداع خارج کردند

این فوم سراسیمه من شاعر را

از حیز انتفاع خارج کردند


پی نوشت:

نقدی بر کتاب تکیه بر شانه های پیاده رو در روزنامه وظن امروز

نقدی بر کتاب تکیه بر شانه های پیاده رو در خبرگزاری فارس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۷:۲۵

گاهی از فصل و گاهی از وصل شکست

آیینه اگر که نسل در نسل شکست

لطفا بنویسید به باران برسد

قلب " علی باقری اصل" شکست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۵

یک عمر به زندگی من تاخته است

ذره ذره اگر مرا باخته است

ای دوست ببین که سالها تنهایی

از من حیوان وحشی ای ساخته است


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۴۱

مثل یک شهر پس از زلزله ویران هستم

خسته و غمزده ، آواره و حیران هستم

چند وقتی ست هوای دلم ابری شده است

الکی... من مثلا عاشق باران هستم


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۷

انگار که حس شاعری را کشتی

در جاده شب مسافری را کشتی

آنقدر نمک به زخم ها پاشیدی

تا اینکه " علی باقری" را کشتی

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۹:۰۵

دیدند چقدر خوب و زیبا شده ای

ماه شب چارده! هویدا شده ای

از بس که  سر خواستنت دعوا بود

معنای دقیق اربن اربا شده ای

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۰۹:۲۸

راه است نه بیراهه، فقط می داند

افتاده در این واحه فقط می داند

با تیر سه شعبه تا خدا رفتن را

یک کودک شش ماهه فقط می داند


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۰۹:۲۷

هر شب با تو دچار چالش هستم

در حال اجرای نمایش هستم

هشدار! مراقب سرت باش که من

از روز نخست عضو "داعش" عستم

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۱:۴۸

از خاطره های پل چوبی می گفت

از جشن بزرگ و پایکوبی می گفت

از شوق تمام برگ ها افتادند

پاییز "دروغ های خوبی" می گفت

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۰۸:۵۸