آه دوست من احمد!
صدایت قطاری است
که در سرم سوت می کشد
گوزنی شده ام
که شاخ هایم
لابلای حرفهایت گیر کرده است
آه دوست من احمد!
حرفهایت با من
همان کاری را می کند
که بمب اتم با هیروشیما
که ارتش مصر با محمد مرسی
آه دوست من احمد!
صدایت قطاری است
که در سرم سوت می کشد
گوزنی شده ام
که شاخ هایم
لابلای حرفهایت گیر کرده است
آه دوست من احمد!
حرفهایت با من
همان کاری را می کند
که بمب اتم با هیروشیما
که ارتش مصر با محمد مرسی
می خواست سر راه تو چاهی بکشد
از کوه تلاش کرد کاهی بکشد
نقاش تمام عمر سعیش این بود
بین من و تو خط سیاهی بکشد
آهسته و خوش خرام برمی خیزد
با گفتن یک سلام بر می خیزد
هر روز سحر به شوق دیدار شما
خورشید به احترام بر می خیزد
پاییز، غروب، گریه، آهی بکشد
جنگل؛ رگ و ریشه های واهی بکشد
نقاش تمام عمر سعیش را کرد
لبخند تو را هم اشتباهی بکشد
با آنکه دهانمان پر از تعجیل است
ظرفیت قلب های ما تکمیل است
حق داری اگر نیایی اینجا آقا!
"وقتی که تمام جمعه ها تعطیل است"
به نام خدا و با سلام
کتاب زخم پریشان مجموعه اشعار محمد جواد حاجی بنده منتشر شد.
این مجموعه که در بردارنده غزل ها و رباعیات این شاعر است توسط نشر صارم و در تیراژ 1000 نسخه به زیور طبع آراسته شده است
محمد جواد حاجی بنده متولد 1368 و فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات عرب در مقطع کارشناسی است و این اولین مجموعه شعری است که از وی به چاپ می رسد
با هلهله و رقص مرا بفروشد
بی واهمه و ترس مرا بفروشد
این دوست ظاهرا برادر یک روز
با یک ثمن بخس مرا بفروشد